تحلیل واقعه عاشورا

محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر

در ایام ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.

تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)

قوّت قلب اباعبداللّه‌ علیه‌السلام

شجاعت و قوّت قلبى که اباعبداللّه‌ در روز عاشورا از خود نشان داد، همه [ شجاعان] را فراموشاند. این، سخن راویان دشمن است. راوى گفت: «وَاللّه‌ِ ما رَاَیْتُ مَکْثورا قَطُّ قَدْ قُتِلَ اَهْلُ بَیْتِهِ وَ وُلْدُهُ وَ اَصْحابُهُ اَرْبَطَ جَأْشا مِنْهُ» به خدا قسم در شگفت بودم که این چه دلى بود، چه قوّت قلبى بود؟! یک آدمى که اینچنین دل‌شکسته باشد که در جلوى چشمش تمام اصحاب و اهل‌بیت و فرزندانش را قلم‌قلم کرده باشند و اینچنین قوىّالقلب باشد! من که نظیرى برایش سراغ ندارم. در روز عاشورا اباعبداللّه‌ نقطه‌اى را به عنوان مرکز انتخاب کرده بود، یعنى وجود مقدس اباعبداللّه‌ ابتدا آنجا مى‌ایستاد و بعد حمله مى‌کرد. به طور قطع و مسلّم و بر طبق همه تواریخ، کسى جرأت نکرد تن به تن با اباعبداللّه‌ بجنگد. البته ابتدا چند نفر آمدند، جنگیدند، ولى آمدن همان و از بین رفتن همان. پسر سعد فریاد کرد: چه مى‌کنید؟! «اِنَّ نَفْسَ اَبیهِ بَیْنَ جَنْبَیْهِ» (یا «اِنَّ نَفْسا اَبِیَّةً بَیْنَ جَنْبَیْهِ») این، پسر على است، روح على در پیکر اوست، شما با چه کسى دارید مى‌جنگید؟! با او تن به تن نجنگید. دیگر جنگ تن به تن تمام شد.

آن‌وقت جنگى که از طرف آنها نامردى بود شروع شد؛ سنگ‌پرانى، تیراندازى. جمعیتى در حدود سى‌هزار نفر مى‌خواهند یک نفر را بکشند. از دور ایستاده‌اند، تیراندازى مى‌کنند یا سنگ مى‌پرانند. همینها وقتى که اباعبداللّه‌ حمله مى‌کرد، درست مثل یک گلّه روباه که از جلوى شیر فرار مى‌کند، فرار مى‌کردند. ولى حضرت حمله را خیلى ادامه نمى‌داد یعنى نمى‌خواست فاصله‌اش با خیام حرمش زیاد شود. غیرت حسین اجازه نمى‌داد که تا زنده است کسى به اهل‌بیتش اهانت کند. مقدارى که حمله مى‌کرد و آنها را دور مى‌ساخت، برمى‌گشت، مى‌آمد در آن نقطه‌اى که آن را مرکز قرار داده بود. آن نقطه، نقطه‌ى بود که صدارس به حرم بود؛ یعنى اهل‌بیت اگرچه حسین را نمى‌دیدند ولى صدایش را مى‌شنیدند. براى اینکه زینبش مطمئن باشد، براى اینکه سکینه‌اش مطمئن باشد، براى اینکه بچه‌هایش مطمئن باشند که هنوز جان در بدن حسین هست، وقتى که مى‌آمد در آن نقطه مى‌ایستاد، آن زبان خشک در آن دهان خشک به حرکت مى‌آمد و مى‌گفت: «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه‌ِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ»

ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
دیدگاه ها (۰)

تفسیر قرآن

تفسیر قرآن

احکام

احکام

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط